چهارشنبه ۴ تیر ۱۴۰۴ - ۱۷:۰۰
با سلاح خاموش آب به آسیاب دشمن نریزیم

حوزه/ جنگ امروز، بیش از آنکه میدان نبرد سخت‌افزاری باشد، کارزاری برای تسخیر اذهان است. رهبری هوشمندانه در این کارزار، با تبیین منطق "نخستین تدبیر، آخرین اقدام"، راه را بر نفوذ دشمن می‌بندد. اما تکمیل این پازل، جز با هوشیاری، بصیرت و مسئولیت‌پذیری آگاهانه مردم ممکن نخواهد بود. بیایید با هم، با تقویت سواد رسانه‌ای و پرهیز از خودشکست‌خوردگی فکری، روایت اصیل خود را پاس بداریم و راه را بر تحریف‌گران ببندیم.

خبرگزاری حوزه | در روزگاری که امواج سهمگین جنگ‌های ترکیبی، بیش از آنکه مرزهای جغرافیایی را درنوردند، ارکان فکری و بنیان‌های فرهنگی جوامع را هدف قرار داده‌اند، ضرورت تبیین منطق مقاومت و شفاف‌سازی زوایای پنهان نبرد بیش از پیش احساس می‌شود.

این یادداشت بر آن است تا رویکردی که «جنگ» را نه یک انتخاب که «آخرین اقدام» و در عین حال «نخستین تدبیر» می‌داند، تبیین نماید؛ تدبیری برای مقابله با تعرضی که پیش از هر چیز، قصد تاراج اندیشه‌ها و مسخ حقایق را در سر دارد.

جنگ رسانه‌ای و خودشکست‌خوردگی فکری:

امروزه شاهدیم که رسانه‌های بیگانه، با بهره‌گیری از پیچیده‌ترین شیوه‌های عملیات روانی، به جای روایت واقعیات، مشغول مهندسی افکار عمومی هستند. تصویری که از صحنه نبرد ارائه می‌شود، غالباً معکوس واقعیت است؛ دستاوردهای جبهه خودی ناچیز جلوه داده می‌شود و آسیب‌های وارده به دشمن، حتی اگر ناچیز باشند، به شکلی اغراق‌آمیز بزرگ‌نمایی می‌شوند. این رسانه‌ها با تولید اخبار جعلی و هدفمند، سعی در تضعیف روحیه نیروهای مدافع و ایجاد تزلزل در باورهای عمومی دارند.

هدف اصلی، به جای تحمیل شکست نظامی، ایجاد «خودشکست‌خوردگی فکری» و «بیگانگی» از واقعیت در جامعه است. در این فرآیند، ذهنیت عمومی به سمت پذیرش روایات وارونه و از دست دادن توان تحلیل مستقل سوق داده می‌شود.

پدیده‌ی "خودشکست‌خوردگی فکری" و نقش ناآگاهانه در خدمت به دشمن:

اما نکته‌ای که بیش از هر زمان دیگری نیازمند تأمل است، پدیده‌ی "خودشکست‌خوردگی فکری" در فضای رسانه‌ای است. در این میان، یکی از خطرناک‌ترین مصادیق این پدیده، شتابزدگی ناآگاهانه در انتشار اطلاعات است؛ تا جایی که با مشاهده کوچکترین نشانی از ابهام، نظیر دودی در افق یا حادثه‌ای جزئی، برخی از افراد بدون تأمل و درنگ، به سرعت گوشی‌های هوشمند خود را برمی‌دارند و اقدام به اطلاع‌رسانی اولیه (که در واقع انتشار اطلاعات خام و تأییدنشده است) می‌کنند. این رفتار، در کمال تأسف، بزرگترین خدمت ناخواسته به جبهه دشمن است.

دشمن در جنگ شناختی، نیازی به تولید گسترده اخبار دروغ ندارد؛ چرا که انتشار بی‌محابای اطلاعات خام توسط خودی‌ها، دقیقاً همان پازلی را تکمیل می‌کند که او برای ایجاد تشویش، التهاب و القای ناامنی نیاز دارد. این عمل، ناخواسته، می‌تواند به ابزاری برای انتشار شایعات، تحریف واقعیت و تضعیف روحیه عمومی تبدیل شود و زمینه را برای فرایند بیگانگی از واقعیت فراهم آورد.

نقش مردم در پاتک فرهنگی و مقابله با جنگ شناختی:

در نهایت، آنچه در این نبرد نابرابر رسانه‌ای، گره‌گشا و تعیین‌کننده خواهد بود، نقش بی‌بدیل و مسئولیت‌پذیری یکایک شهروندان است. هر فرد در جامعه، سهمی حیاتی در مقابله با جنگ شناختی دشمن دارد؛ سهمی که لزوماً به اقدامات بزرگ و پیچیده خلاصه نمی‌شود. حداقل انتظار و حیاتی‌ترین گام آن است که ناخواسته "آب به آسیاب دشمن نریزیم".

این بدان معناست که در مواجهه با اطلاعات و اخبار، هوشمندی و سواد رسانه‌ای به خرج دهیم، از انتشار و بازنشر هرگونه خبر و شایعه کذب و تأییدنشده به جد پرهیز کنیم، و بیش از همه، از غبارآلود کردن و متشنج جلوه دادن بی‌دلیل فضای جامعه خودداری ورزیم.

واقعیت این است که در نبردی که دشمن سعی در تضعیف روحیه ملی و ایجاد تفرقه دارد، هوشیاری و خودداری ما از دامن زدن به شایعات و ناامیدی، خود بزرگترین سنگر دفاعی و قوی‌ترین پاتک فرهنگی خواهد بود. این سهم هر شهروند است؛ سهمی که می‌تواند مسیر نبرد را دگرگون کند.

نتیجه‌گیری:

جنگ امروز، بیش از آنکه میدان نبرد سخت‌افزاری باشد، کارزاری برای تسخیر اذهان است. رهبری هوشمندانه در این کارزار، با تبیین منطق "نخستین تدبیر، آخرین اقدام"، راه را بر نفوذ دشمن می‌بندد. اما تکمیل این پازل، جز با هوشیاری، بصیرت و مسئولیت‌پذیری آگاهانه مردم ممکن نخواهد بود. بیایید با هم، با تقویت سواد رسانه‌ای و پرهیز از خودشکست‌خوردگی فکری، روایت اصیل خود را پاس بداریم و راه را بر تحریف‌گران ببندیم.

زینب صفایی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha